ترسیم حالات امام رضا علیهالسلام در هنگام شهادت
جگرش خون شد و چشمش نگران بر در بود سینه اش سوخته از غربت و چشمش تر بود وقت تودیع جگر گوشۀ خود را میخواست بـه تـمـنّـای رخـش دیــدۀ او بـر در بـود سوخت از زهر، كسی كه به حرم خانۀ وحی عـالـم عـلـم نـبـی، بـضعهٔ پـیـغـمـبـر بود در و دیـوار هـم از غـربـت او نـالـیـدنـد حجره اش بسكه غم انگیز و ملال آور بود دل قدسی نفسان غـرق غـم و محـنت شد كه به بالین نه پسر داشت و نی خواهر بود سوخت از یاد در سوخـتـۀ گـلـشن وحـی گــوئـیـا چــشـم بـه راه قـــدم مــادر بـود آمــد از راه بــه امــیــد وصــالــش امــا اول وصــل پــسـر، در نـفـس آخــر بـود رفت او چون ز جهان خـیل ملائك دیدند در سماوات به پا شورشی از محشر بود خار غم داشت به دل چون كه وفائی می دید هشتـمـیـن گـل به گـلـستان نبی پرپر بود |